این بیت شعر اشاره به عشق ناب داره عشق الهی . عشقی که آدمو تو خودش حل میکنه و
از همه نقص ها و عیبها پاکش میکنه عشقی که آدمو جاودانه میکنه .
که شامل ما نمیشه ... ولی عشق های زمینی هم هستند . عشق هایی که باید اونا رو هم
شناخت جنس و نوعشون رو دونست چون رایج ترینشون بنجل ترینشونه . هر نفس یعنی عشق
عشق یعنی زندگی یعنی تحرک یعنی فداکاری از خود گذشتن . به خدا عشق زمینی هم خوب و نابش خوبه
اگه نباشه که دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه . و من از خدا که این عشق رو به قلب من هدیه کرد ممنونم
هر قدمی به عشق تو تو این خونه بر میدارم ... اون لیوان شربت خنکی که هر روز عصر به دستت
میدم تا خنکت کنه و خستگی رو ازت بگیره فقط یه لیوان شربت نیست همه ی عشق منه
که توش ریختم و میدمت تا سر بکشی و تا عشق تا همه ی وجودت بره و مور مورت کنه و
خلاص از این همه چه کنم ... چه کنم ها
چه طولانیه روزایی که تا شب نیستی و چه زود میگذره جمعه ها که با همیم .
و چه قدر سایه خدا رو روی زندگیمون بیشتر احساس میکنم وقتی که تو عاشقانه به من لبخند
میزنی اصلا انگار نه انگار که این همه سال از با هم بودنمون میگذره .
هر روز عاشق تر و دیوونه ترم و تو بدتر از من ...............
دیروز عصر با هم رفتیم توی باغچه ی پشت مجتمع و با گلدونایی که تو خریده بودی و گلایی
که من قلمه زده بودم دو تا گلدون و درست کردیم ... با نگاهای عاشقانه با قلبی لبریز از محبت
و وقتی تو بهشون آب میدادی من فهمیدم بیشتر از تو عاشق اون خدایی هستم که تو رو بهم داده
و بچه هارو ... و یه قلب آروم و امید به خودش در برابر همه ی نداشته هامون
در کلبه ی ما رونق اگر نیست صفا هست / آنجا که صفا هست در آن نور خدا هست